امام جعفر صادق (عليه السلام) تلاش و کوشش خود را با مساعي علمي آغاز و حوزه فکري و ثمربخش خويش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بيرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربيت شاگرداني دانشمند، ذخيره علمي بزرگي براي امت برجاي گذاشت. بعضي از شاگردان نامي آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعين و ... که هر يک چهره هاي درخشاني از تربيت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمي او آن سان گسترش يافت که سراسر مناطق اسلامي را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها مي گفتند و شهرتش در همه شهرها و ديارها پيچيده بود.
جاحظ در مورد امام صادق (عليه السلام) مي گويد:«امام صادق چشمه هاي دانش و حکمت را در روي زمين شکافت و براي مردم درهايي از دانش گشود که پيش از او معهود نبود و جهان از دانش وي سرشار گرديد.»هدف امام صادق (عليه السلام) از گسترش برنامه فرهنگي، چاره جهل امت و تقويت عقيده به مکتب اسلام و نيز ايستادگي در برابر امواج کفرآميز و شبهه هاي گمراه کننده و حل مشکلات ناشي از انحراف حکومت بود.
تلاش آن حضرت از طرفي مقابله با امواج ناشناخته و فاسد اوضاع سياسي عهد امويان و عباسيان بود که انحرافات عقيدتي آن، بيشتر معلول ترجمه کتاب هاي يوناني و فارسي و هندي و پديد آمدن گروه هاي خطرناک از جمله غلات و زنديقان و جاعلان حديث و اهل رأي و متصوفه بود که زمينه هاي مساعد رشد انحراف را به وجود آورده بودند. امام (عليه السلام) در برابر تمامي آنها ايستادگي کرد و با همه مناظره و مباحثه کرد و خطر افکارشان را براي ملت اسلام افشا نمود و از طرف ديگر، با تلاش هاي خستگي ناپذير، مفاهيم عقيدتي و احکام شريعت را منتشر ساخت و آگاهي علمي را پراکند و توده هاي عظيم دانشمندان را به منظور آموزش مسلمانان مجهز ساخت.
امام صادق (عليه السلام) مسجد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را در مدينه محل تدريس خويش قرار داد و مردم، دسته دسته از دور و نزديک به آنجا مي شتافتند و سؤالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دريافت مي نمودند. از جمله استفاده کنندگان از محضر آن بزرگوار، مالک بن انس و ابوحنيفه و محمد بن حسن شيباني و سفيان ثوري و ابن عينيه و يحيي بن سعيد و ايوب سجستاني و شعبة بن حجاج و عبدالملک جريح و ديگران بودند.
امام صادق(عليه السلام) به پيروان خود فرمان داد که به حاکم منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همکاري با او خود داري کنند و به اصحاب و دوستان خود سفارش مي کرد که در هر کار، مخفيانه عمل کنند و تقيه را رعايت نمايند و در هر عملي که انجام مي دهند توجه کامل داشته باشند که دشمنان و مخالفان شان متوجه آن نشوند. آن حضرت مردم را بر آن مي داشت تا در قيامي که زيد بن علي بن الحسين (عليه السلام) بر ضد دولت امويان کرده بود، پشتيبان زيد باشند. هنگامي که خبر قتل زيد به او رسيد بسيار ناراحت شد و اندوهي عميق به او دست داد و از مال خود به خانواده هر يک از ياران زيد که با او در آن واقعه آسيب ديده بودند هزار دينار داد و نيز هنگامي که جنبش بني الحسن (عليه السلام) شکست خورد، امام را حزن و اندوه فرا گرفت و سخت بگريست و مردم را مسؤول کوتاهي در برابر آن جنبش دانست. با اين حال، آن حضرت از در دست گرفتن حکومت، خودداري فرمود و اين کار را به وقتي موکول کرد که نقش دگرگون سازي امت را ايفا کند و در مجراي افکار امت تأثير گذارد و انحراف هاي گوناگوني را که واقعيات سياسي و اجتماعي روز به وجود آورده بود تصحيح نمايد، آنگاه در داخل امت عهده دار تجديد بنا شود و امت را آماده سازد تا در سطحي درآيند که بتوانند حکومتي را که خود مي خواهند، تشکيل دهند.
امام صادق در نگاه ديگران
ابوحنيفه، پيشواي مشهور فرقه حنفي، گفته است:«من دانشمند تر از جعفربن محمد نديده ام.» «لو لا السنتان لهلک نعمان»؛ يعني اگر آن دو سال (شاگردي من نزد او) نبود، نعمان هلاک مي شد. (اسم ابوحنيفه نعمان بن ثابت بوده است). مالک، پيشواي فرقه مالکي، گفته است: «مدتي نزد جعفر بن محمد رفت و آمد مي کردم، او را همواره در يکي از سه حالت مي ديدم؛ يا نماز مي خواند يا روزه بود و يا قرآن تلاوت مي کرد، و هرگز او را نديدم که بدون وضو حديث نقل کند.»
اکنون از باب تيمن و تبرک و جهت بهره مندي بيشتر، سخني چند از آن امام بزرگوار را ذکر مي کنيم؛
کمال احسان
«لايتم المعروف الابثلاث خصال؛ تعجيله و تقليل کثيره و ترک الامتنان به» احسان و نيکي کامل نباشد، مگر با سه خصلت؛ شتاب در آن، کم شمردن بسيار آن، و منت ننهادن بر آن.
محاسبه نفس
«حق علي کل مسلم يعرفنا ان يعرض عمله في کل يوم و ليله علي نفسه فيکون محاسب نفسه، فان راي حسنه استزاد منها، و ان راي سيئه استغفر منها لئلايخزي يوم القيمه» بر هر مسلماني که ما را بشناسد، سزاوار است که در هر شبانه روز، عملش را بر خود عرضه دارد و خود حسابگر خويش باشد، اگر حسنه ديد بر آن بيفزايد، و اگر گناه ديد از آن آمرزش خواهد تا اينکه روز قيامت رسوا نشود.
استقامت
«لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شيئا الااعطاهم» اگر شيعيان ما استقامت مي ورزيدند، هر آينه فرشتگان با آنها دست مي دادند و ابرها بر آنها سايه مي انداخت و در روز مي درخشيدند و از بالاي سر و زير پاي خود روزي مي خوردند و چيزي از خدا نمي خواستند مگر اينکه به آنها عطا مي کرد.